به یاد دکتر کسرا وفاداری

درباره من

ابری نیست بادی نیست می نشینم لب حوض، گردش ماهی ها، روشنی، من، گل، آب پاکی خوشه ی زیست. مادرم ریحان می چیند. نان و ریحان و پنیر، آسمان بی ابر، اطلسی هایی تر. رستگاری نزدیک، لای گل های حیاط. نور در کاسه ی مس، چه نوازش ها می ریزد! نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می آرد. پشت لبخندی پنهان هرچیز،روزنی دارد دیوار زمان، که ازآن، چهره ی من پیداست. چیزهایی هست که نمی دانم.می دانم، سبزه ای را بکنم خواهد مرد. می روم بالا تا اوج. من پر از بال و پرم.راه می بینم در ظلمت، من پر از فانوسم. من پر از نورم و شن و پر از دار و درخت. پرم از راه. از پل، از رود، از موج. پرم از سایه ی برگی در آب، چه درونم تنهاست. ادامه...

آمار : 53929 بازدید Powered by Blogsky

بازی تمام شد

گفتنش ساده نیست اما واقعیت دارد:

در جامعه کوچک زرتشتیان نیز قدرتمدارانی زورمندی هستند که با نابخردی خود تیشه به ریشه زرتشتیان ایران میزنند و همین صاحبان قدرت و زور توانستند با فشار های خود کورش نیکنام را از صحنه رقابت دور نمایند.

نیکنام رفت اما نام نیکش پایدار باقی خواهد ماند و شادمانم که همکیش من بعد چند دوره رکود نماینده های مان در مجلس آنقدر فعال و از خود گذشتگی از خود نشان داد که دیگران بودنش را برنتابیدند.

شاد باشند کوچک خردانی که فکر میکنند جامعه زرتشتی نمیدانند که چه انسانهای پلشتی میخواهند خودی نشان بدهند و به هر وسیله ای متوسل میشوند.

باشد که در روز انتخابات جواب دندان شکنی به این ناشیان سیاست جامعه زرتشتی بدهند جوانانمان.

اسفندیار دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ق.ظ