دوست نداشتم و ندارم که غیر از یاد کسرا و نام او و در باب او هیچ چیز دیگری در اینجا به یادگار بگذارم اما به دور از انصاف بود که از لطف و مهربانی و همنوائی مهربانانی که به این کلبه خاطرات مانده از کسرا می آیند و من کمترین را مورد لطف و مهربانی خود قرار میدهند چیزی نگویم...
به دور از انصاف بود که از گرمای محبتی که نای انگشتانم را که از رفتن کسرا بی جان شده بود و دوباره جان داد چیزی نگویم:
از امید....از آرش .... از فرید... از ابراهیم ...از اشکان .... از پندار .... از رستم... از رضا ... از فرزاد ... از شهرام ... از نگار .. از ساسان ... از مهر نرسی ... از امید .. از فریدون .. از اسپیتمان .. از فربد.... از مهبوبه .... از فریبرز ... از دائیتی.... و از ............
اگر اینجا من مطلبی مینویسم....شاید برگرفته از گلوی کسانی باشد که همچون من بزرگش میداشتند و دوستدارش بودند و مثل آرش عزیزم غریبانه به یاد نبودنش در شب چله امسال گریستند و گریستند ..... و مثل هزارانی دیگر که شاید یکبار میهمان صحبتهایش بودند ... نبودنش به غم نشستند و بعصی دیگر چون من که همچون پدر دوستش داشتم بی پدر بودن را بعد از رفتنش به اندوه سپری کردند.....
و دریغ از ناجوانمردی برخی دیگر..... که تا بود میگرفتند و استفاده میبردند .... و وقتی که رفت....همچون کبک در برف فرو افتادند...
و چه دلتنگم که وقتی زیبائی سال نو میلادی پرده میکشد برای پنهان شدن کسانی که باید می بودند و یادش را گرامی میداشتند چه بدرد میخورد....
و چه حیف و صد حیف که شاگردانش امسال هر یک در گوشه ای تنها به یادش گریستند و هیچ کس حتی صدایشان را نشنید.... هیچکس....
و چه غریبانه امسال ما همه غریب ماندیم.......
و چه زیبا میگفت کویتی پور:
یاران چه غریبانه
رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما
هم سوخته پروانه
ای کاش لااقل مزار او در ایران بود. جایی که به آن عشق میورزید.
هر وقت دلم میگیرد به اینجا سر میزنم. ایجا دوستانی هستند که با من همدردند.
یاد کسرا به خیر و روانش شاد
رفتی اینک اما آیا
باز میگردی؟
چه تمنای محالی دارم!
اسفندیار عزیز. آنچه ما گفتیم و تو با جلوه دادن آن نقشی ماندگار بدان زدی . به یاد یار مهربان از دست رفته مان. واگویی ست از غمی که به ناگاه جان خسته را به اجبار دربرگرفت. در روزگار نامهربانی و نامردمی ها که اندیشه نیک را از ما ناجوانمردانه میدزدند و قربانی میکنند.
ومن هنوز عهد خود با کوزه پیر غم زده خانه کسرا را فراموش نکردهام.قرارمان جاودانیست که آنزمان که به یاد خوبی ها و مهرورزی ها به مام وطن افتادیم یاد کسرا را جانانه فریاد بزنیم.
هرکه دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت.
دوستی لمس دو روح است. با کسرا وفاداری به اوج دوستی رسیدم!
کسرا با مهر زیست و با سکوت زمین را ترک کرد. او وفادارانه به ایران عشق ورزید و جاودانه مهر و سکوت و عشق را در ما به جا گذاشت.
جایگاه کسرا در بود و نبودش قلب من بوده و هست. عهدی که من و کسرا با هم بستیم تا همیشه خواهد بود.
یاد مهربانی های بهترین دوست بخیر...
ایریستنام اوروانه یزمئیدیه بر روان پیامبر پاک ایران و تما بزرگان از کیومرث تا سوشیانت درود باد امروز خور از دی ماه ۳۷۴۳ میباشد بر روان وخشور ایران درود باد.در ضمن ما اخرش نفهمیدیم شما کدوم اسفندیاری نمیرانیان؟خسرویانی؟کلانتر؟؟؟؟؟
فرید جان هیچ کدوم....
دوباره میگم.....مگه فرقی میکنه.......در ضمن مگه فقط این چند تا اسفندیار تو دنیا وجود دارن ؟
اینجا هم اگر هستیم فقط و فقط برای زنده نگه داشتن یاد شادروان کسرا وفاداری هست.
پس دیگه نام و نشان در اصل قضیه هیچ اثری نداره....اینطور فکر نمیکنی ؟
شاد باشی و کامروا
روزگار خوش با آرزوی تندرستی شما روز آدینه برابر با هفتم بهمن ماه راس ساعت ۱۰ دوست داران کسری وفاداری در شاهورهرام ایزد گرد هم می آیند
از دلم به یاد کسرای عزیز :
نگاهم ماند ...
دلم ایستاد و تماشا می کرد..
نور چشمانِ تو را ، که تکانی می خورد...
غنچه سردِ تو را ، که خداحافظ گفت...
وَز پسِ پردهِ اشک،
تپشی آمد و گفت ،
.... به امیدِ دیدار ....
روانش شاد و راهش پُر رهرو باد!